نابرابریهای طبقاتی-اجتماعی وگرایش های تحصیلی دانش آموزان درجامعه شهری اسلام آبادغرب(ایران)
مقدمه:
قلمرو رشدوفعال شدن استعدادها و توانایی های آدمی را زمان-مکان یا شرایط زمانی – مکانی (موقعیت) تعیین می کند وجهت می دهد. بنابراین تربیتی سودمند و اثر بخش خواهد بود که آن شرایط را در نظر بگیرد و با آن هماهنگ باشد و یا بتواند شرایط نامطلوب را به شرایط مطلوب تغییر دهد (شعاری نژاد1381، 21)
به دنبال توسعه و رشد علوم وظهور جامعه شناسی آموزش و پرورش به عنوان یکی از شاخه های فرعی علوم اجتماعی وطرح مساله ایجاد زمینه و امکانات برابر برای آموزش همگان، پرداختن به عوامل اجتماعی موثر درپیشرفت تحصیلی افراد امری مهم دانسته می شود.پس اهتمام به مساله آموزش وکیفیت آموزش که از اصول اساسی در فرآیند توسعه وپیشرفت همه جانبه به شمار می آید می تواند مبنا و زیر بنای عدالت اجتماعی قرارگیرد. همین امر محققان را وا می دارد که به پژوهش گسترده درامرآموزش مبادرت نمایند. درجامعه امروز- با هرنظام سیاسی واجتماعی، - به مساله تربیت به عنوان یک موضوع جامعه شناختی باتاکیدبرفرایندتعلیم توجه می شود.زیرا دنیای امروز، تربیت تخصصی-حرفه ای فرزند را از نیازهای اولیه زندگی مدرن می شناسد. (معیری،1377؛9)
مدرسه مکانی است که در آن بهتر از هرجای دیگر میراث فرهنگی هر قوم می تواند منتقل شود ؛واستعدادهای بالقوه دانش آموزان پرورش یابد و آنان را برای شرکت فعال درجامعه آماده سازد. عدم موفقیت نظام های آموزش در انجام این رسالت در بسیاری از مواقع بصورت افت یا شکست تحصیلی بروز می کند.(شعاری نژاد ، 1381؛22)
رفتار و طرز فکر انسانها ناشی از فرهنگ حاکم بر آنان می باشد، وفرهنگ خود منبعث ازمیراث آموزشهایی است که مردم به صورگوناگون دریافت کرده اند.پس هدف ، ایجاد تغییرات مطلوب در سازمان دهی ذهنی دانش آموزان بمنظور تحول در رفتار انسانهاست؛ ومهمترین نقشی که والدین می توانند دراین فرایند داشته باشند ایجاد محیطی آرام ومساعد برای مطالعه است. (ماهنامه تربیت، سال سیزدهم، فصل اول؛ 22 )
پرداختن به عناصروشرایط اجتماعی موثردراین امرعمده ترین حوزه مطالعاتی این مقاله می باشدبویژه آن که قصد عرضه اطلاعات پیمایشی رادریکی ازجوامع توسعه نیافته شهری ایران باتاکیدبرساختارآموزشی مدارس متوسطه اسلام آبادغرب دنبال می کنیم.
در گرایش تحصیلی دانش آموزان شرایط وعواملی چند دخالت دارند،که دانش آموزان فقط یکی از این آنها به حساب می آید.به نظرمحققان همچنان که نمی توان تنها موفقیتها را به یاری خود دانش آموز نوشت، همه شکست ها و عدم موفقیت ها را هم نباید به گردن او انداخت .در این مقاله پژوهشی هدف روشن ساختن و تبیین جامعه شناختی گرایش فکری دانش آموزان وشناخت موانع پیشرفت تحصیلی شان در نظام آموزشی است که بر پایه چه اصول و متغیرهایی می باشد.خاطرنشان نموده درکشف وارائه این اصول ومتغیرهاازایده های منطق جامعه شناسی معرفت وجامعه شناسی آموزش وپرورش بایک رویکردمطالعاتی درونی وبومی استفاده است.
بیان مسئله
آنچه دربیان مساله این مقاله مطرح می نماییم فضای مفاهیم گوناگون وجنبه های مجهولی است که درخصوص موضوع این تحقیق لحاظ نظرقرارداده ایم.بنظرنگارنده اگرچه استمرار و بقای هر جامعه مستلزم آن است که مجموعه ای از باورها، ارزش ها، رفتارها، گرایش ها، دانش ها و مهارت های فرهنگی-اجتماعی جامعه به نسل جاری و جدید منتقل شود.اماناگفته نبایدگذاشت که سرآغاز آموزش و پرورش را باید در نهاد اجتماعی اصلی، یعنی خانواده جستجو کرد که تمام کارکردهای لازم برای بقا و دوام زندگی اجتماعی را عهده دار است.(علاقه بند، 1370؛ 9)درعین حال آموزش و پرورش هر جامعه با نظام اجتماعی وفرهنگی آن پیوند معنا داری دارد ؛ولی دو نهاد آموزش و پرورش و خانواده بیش ازپیش رابطه تنگاتنگی با هم دارند .لیکن برای روشن شدن ارتباط واقعی این دونهادپایدار نباید از پدیده خاستگاه طبقاتی خانواده غافل شد.به عبارت دیگرنمی توان مساله شرایط طبقاتی ومنزلتی خانواده رادرتحلیل ارتباط خانواده باآموزش وپرورش ازنظردورداشته وحذف نمود!!؟
بعلاوه دریک نگاه دیالکتیکی ، تغییر و دگرگونی نظام طبقاتی جامعه در اثر گسترش آموزش و پرورش یک کارکرد ضمنی است که غالباً طبقه حاکم و صاحبان سرمایه را دچار هراس می سازد. زیرا برخورداری از آموزش و پرورش، ارتقای فرزندان طبقه کم درآمد جامعه را به پایگاه و مقام اجتماعی بالاتر میسر می سازد، واین فرایندی در جهت توسعه و پیشرفت جامعه است.(علاقه بند، 1370؛ 71) ازاین رو والدین برای فرزندان خود خواهان آموزش و پرورش بهتر و بیشتر هستند تا از این طریق آنها در جامعه به منزلت و پایگاه اجتماعی بالاتر نائل گردند.
پیچیدگی وظرافت مساله این است که دانش آموز از حوادث بالفعل زندگی درس می گیرد و از تجربه ها راهش را انتخاب می کند. برای او روحیه والدین و اولیه مدرسه، در حکم پیام، رفتارشان به منزله مواد خام و ارتباط در حکم نتیجه نهایی است؛ و هر ضربه ای از سوی محیط اطراف او را به انحطاط می کشاند.(مجله تربیت، سال 11، شماره سوم، 1383؛ 27)ازاین روبه نظرمحققان برای شناخت دانش آموز، مطالعه پایگاه طبقاتی خانواده یکی از ریشه های مهم ومقتضیات زندگی جمعی به ویژه درجوامع شهری توسعه نیافته می باشد. مطالعه جامعه شناسی طبقات اجتماعی نشان می دهد کودکان طبقه بالا با این هدف تربیت می شوند تا استعدادهای شان شکوفاتر گردد، ولی اعضاء خانواده های طبقات پایین خود را برای دست یابی به این هدف ترغیب نمی کنند؛وگرایش چندانی به تحرک اجتماعی ازخود بروزنمی دهند.چگونه این واقعیت اتفاق می افتدوچه زمینه ها وشرایطی دخالت دارند که این مساله،علائم وعوارض خودرادرخانواده وآموزش وپرورش برجای می گذارد؟وجریان اجتماعی شدن کودکان ونوجوانان جامعه رادچارتعلل وآسیب پذیری می کند؟
پیشینه مطالعاتی
منابع ومتون غیرمستقیم وعمومی وتئوری درباره موضوع موردنظر کم نیستنداما ازآن جایی که قصدبررسی تجربی داریم یکچندرجوعی به برخی سوابق نزدیک به موضوع داشته ایم که بقرارذبل ملاحظه می نمایید
1)حسن، طلایی « رساله با عنوان تاثیر قشر بندی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی (71) »
در مقدمه این مقاله، رشد تحصیلی را به عنوان یک خصیصه فرهنگی در حیات قشرهای یک جامعه می داند که بسیاری از محققان علوم اجتماعی و تربیتی به مطالعه آن علاقه منداند. در این پژوهش، به روشنی تاثیر آشکار نابرابری های اجتماعی، اقتصادی بر آموزش و پرورش به خوبی بیان شده و قشر بندی به عنوان متغیر مستقل و رشد تحصیلی به عنوان متغیر وابسته منظور شده است.محقق با کمک شاخص هایی چون : تحصیلات، درآمد، شغل به تحلیل داده ها پرداخته و چنین نتیجه گیری کرده است: مردود شدن و تکرار کلاس در ایران قابل توجه است ؛ بین میزان همبستگی و رشد تحصیلی با قشر اجتماعی خانواده رابطه وجود دارد.
از انجام این پژوهش حدوداً 18 سال می گذرد . نویسنده سه پایه ابتدایی- راهنمایی- دبیرستان را مدنظر داشته، و به سئوال اصلی پژوهش ما تا حدی پاسخ داده؛البته بدیهی است با گذشت زمان وتفاوت اجتماع موردبررسی ،نوع نتایج دیگری حاصل می شودکه ازاین رو نیازمند به بررسی بیشتر می باشیم.
2)افشار شریفی، تنها ؛ « رساله با عنوان بررسی رابطه پایگاه خانواده و موفقیت تحصیلی فرزندان دبیرستان پسرانه خرم دره زنجان در سال (1378) »
فرضیه های این پژوهش به قرار زیر می باشد:
1- هر چه سطح تحصیلات پدر و مادر بیشتر باشد موفقیت در تحصیل فرزندان بیشتر است.
2- هر چه تعداد فرزندان خانواده بیشتر باشد موفقیت تحصیلی فرزندان کمتر است.
3- پایگاه اقتصادی خانواده در موفقیت تحصیلی فرزندان تاثیر دارد.
4- بین نوع شغل پدر و موفقیت تحصیلی فرزندان رابطه وجود دارد.
در این پژوهش سطح تحصیلات، تعداد فرزندان، پایگاه اقتصادی شغل پدر، متغیر مستقل و موفقیت تحصیلی فرزندان پسر متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.
روش پژوهش را پیمایشی و پرسشگری معرفی می کند .شیوه نمونه گیری در این پژوهش به صورت نمونه گیری سیستماتیک می باشد. در تجزیه و تحلیل داده ها پژوهشگر به این نتیجه رسیده است که: با احتمال 99% می توان قضاوت کرد که رابطه دو متغیر پایگاه خانواده و موفقیت تحصیلی تصادفی نیست و ارتباط معنی داری بین دو متغیر فوق وجود دارد
3) شوریده دادگر(( رساله با عنوان بررسی رابطه پایگاه اجتماعی – اقتصادی خانواده و نگرش دانش آموزان دخترسال آخردبرستانهای دولتی تهران نسبت به ادامه تحصیل در دانشگاه – تهران (1380)))
اهداف کلی ایسن پژوهش عبارتند ازبه بوته آزمودن نهادن نظریه ها ،روشها و ابزلر وفنون موجود در جامعه شناسی به شیوه ای تجربی تا از این طریق بتوان اولا کارایی و توانمندی آنها را در توصیف ، بررسی و تبیین مسائل انسانی و اجتماعی - فرهنگی جامعه ایران به محک تجربه زد واز قابلیت کاربردی آنها کسب اطمینان کرد.
ثانیا بااستفاده از نظریه ها ، روشها و فنون موجود در علوم اجتماعی به ویژه جامعه شناسی به شیوه ای علمی و سنجش و اندازه گیری ،طبقه بندی و توصیف روابط پدیده ای اجتماعی و پدیده های ذهنی رفتاری پرداخت .
نتایج به دست آمده از ابن تحقیق به طور خلاصه عبارتند از :
1) بین پایگاه اجتماعی – اقتصادی خانواده دانش آموزان و انتخاب رشته تحصیلی آنها برای ادامه تحصیل رابطه معناداری وجود دارد .
2) بین پایگاه اجتماعی – اقتصادی خانواده دانش آموزان و نگرش آنها نسبت به ادامه تحصیل در رشته مورد علا قه شان رابطه نسبتا قوی وجود دارد یعنی هر چه پایگاه اجتماعی اقتصادی خانواده بالاتر باشد نگرش دانش آموزان نسبت به ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه شان مثبت تر است و بالعکس .
از ابزاری که محقق برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز سود جسته است مصاحبه توام با پرسشنامه بوده است . این تحقیق از جهات بسیار حائز اهمیت است :از سویی بر تاثیر قطعی خانواده بر تحصیل فرزندان تاکید دارد .
چارچوب نظری:
در زمینه نابرابری و قشر بندی اجتماعی نظریه های متنوعی وجود دارد. در این مقاله آراء ونظرات چندی صاحبنظران جدیدوکلاسیک جامعه شناسی به منظوربرخورداری ازیک ساماندهی وتحیل علمی فرضیه هاویافته ها انتخاب شده است که درذیل به اختصارشرح داده وبیان می نماییم:
الف-آنتونی گیدنز:
آنتونی گیدنز با آگاهی کامل از نظریه های مارکس، وبر، دور کیم «نظریه ساختی شدن» خود درباره طبقه اجتماعی را به شیوه ای عرضه کرده است که یک دیدگاه جامع ترکیبی از آن به وجود می آید. وی در کتاب خود به نام «ساخت طبقاتی جوامع پیشرفته» بر آن است که ماهیت طبقه و قدرت، اهمیت بوروکراسی و نقش دولت را در جوامع پیشرفته نشان دهد. از دید او، نظام طبقاتی دو طبقه ای «بورژوا در برابر پرولتاریا» شیوه ای کامل است، به طوری که بسیاری از طبقه های بینابینی را به فراموشی می سپارد. وی باور داردکه پایه تفاوتهای طبقاتی، داشتن و نداشتن وسایل تولید(سرمایه ثابت ومتغیر) است؛ همچنین طبقه ها ناشی از تفاوت های قدرتی گروهها در بازار سرمایه داری هستند. در چارچوب اقتصادی، سرمایه داران، قدرت بیشتری نسبت به کارگران دارند. زیرا دارای حق مالکیت بر وسایل تولید هستند. در حالی که کارگران، فقط حق فروش نیروی کار خود را دارند. در اینجا گیدنز حق سومی را نیز یادآور می شود و آن، حق تملک و صلاحیت تحصیلی است. از دید گیدنز این حق، یعنی مالکیت تحصیل با مهارت نیروی کار. (ربانی، انصاری، 1385؛ 51- 50)پس بنابراین افرادمحکوم تحمل تفاوتهای طیقاتی درجوامع جدیدکه تجربه نظام سرمایه داری راطی می نمایند هستند؛وازآثاروعوارض آن متاثرمی باشند.بخصوص آن که بلحاظ پایگاه خانوادگی ازامتیازمالکیت تحصیل ومهارت نیروی کاربرخوردارنباشند.ازاین روفرصت های رشدوتحول روبه توسعه فکری-آموزشی افراد کاهش جدّی یافته وتنزل پیدامی کند.
ب-نظریه کارل مارکس:
مارکس عامل تفکیک طبقات اجتماعی را مبتنی بر رابطه ی انسانها با وسایل تولید می داند. ممکن است در یک جامعه، کشاورزی رونق داشته باشد. در این جامعه، دارندگان زمین و ابزار آلات کشاورزی اولین گروه اجتماعی را تشکیل می دهند. اگر جامعه صنعتی باشد دارندگان کارخانه های صنعتی، طبقه اول را تشکیل می دهند. به نظر مارکس رابطه ی بین طبقات، نوعی رابطه بهره کشی است. مارکس می نویسد:«کارگران عملاً بیش از آنچه کارفرمایان برای جبران هزینه ی اجیر کردن آنها نیاز دارند تولید می کنند. این ارزش اضافی منبع سود مهمی برای سرمایه داران محسوب می شود. ادامه این وضعیت موجب پیدایش اختلاف بیشتر طبقاتی می گردد». (گیدنز، 1994؛ 125)این اختلافات است که نابرابریها راایجادنموده ودامن می زند.درنتیجه آنهانابرابریها قرارگرفته اندبطورقطع دربهره برداری ازفرصتهای علمی-آموزشی ومنزلت هاودیگرامتیازهای ناشی ازآن،درمحدودیت جدی قرارگرفته واحساس محرومیت وفقرمی کنند.این احساس یک حس واقعی اجتماعی است که آثاروعواقب زیان بار ناشی ازخود رابرجای می گذارد ومنزلت هاودیگرامتیازهای ناشی ازآن،درمحدودیت جدی قرارگرفته واحساس محرومیت وفقرمی کنند.این احساس یک حس واقعی اجتماعی است که آثاروعواقب زیان بار ناشی ازخود رابرجای می گذارد؛وپویایی های ذهنی وفکری خلاق وکارآمد رادرفرزندان قشروطبقه محروم جامعه عقیم وبی خاصیت می کند.می بینیم که فضا وافق دوراندیشانه ی این بحث رابه صراحت وروشنی ازمیراث اندیشه مارکس به یادگار داریم که می باید همواره موردتوجه وکارکردعلمی-پژوهشی قراربدهیم.
ج- ماکس وبر:
وبر معتقد است طبقه اجتماعی درجامعه اگرچه بر پایه شرایط اقتصادی که بطور واقعی تعیین شده،بنا می گردد؛اما تقسیمات طبقاتی مبتنی بر کنترل یا فقدان کنترل وسایل تولید محقق می شود.
علت وجود این اختلافات اقتصادی ونابرابریهای اجتماعی ناشی از وجود مهارت در افراد، مدارک تحصیلی، نوع شغل و تخصص آنها می باشد که در طول زندگی پایگاه اجتماعی افراد موج ایجاد نموده وآنرا دامن می زند. در دوران معاصر این عوامل به صورت اکتسابی فراهم آورده می شود و ازاین رو به وسیله آنها می توانند طبقه اجتماعی خود را تغییر دهند.(گرب، 1385؛ 64)آن اشخاص وخانواده هایی که ازاین فرصتها(مهارت،مدرک تحصیلی،شغل مناسب وتخصص)بهره مندنشونددرچالش فشارسنگین نابرابریهای اجتماعی قرارگرفته وازعوارض زیان بارآن متاثرمی شوند.
چ- لوکاچ:
خدمت بزرگ لوکاچ، کارش درباره آگاهی طبقاتی است که به نظام های اعتقادی و مشترک کسانی اطلاق می شود که جایگاه طبقاتی همانندی را در جامعه اشغال می کنند. لوکاچ این را آشکار ساخته است که آگاهی طبقاتی نه مجموعه ای از آگاهیهای طبقاتی فردی ونه میانگین آنهاست، بلکه خصلت گروهی از آدمهایی است که جایگاه همانندی را در نظام تولیدی اشغال می کنند. پس آگاهی طبقاتی در واقع عبارتست از واکنشهای مناسب و عقلانی که در فرآیند تولید به موضع خاص نمونه موردنظر «منتسب» می شود.(همیلتون،1380؛77)
از منظر جامعه شناسی، تمایز میان نظام های اقتصادی وساختارهای اجتماعی جوامع عامل اصلی تعیین کننده آگاهی طبقاتی است. در واقع منظور لوکاچ این است که فقط در جوامع سرمایه دای و جوامع پس از آن می توانیم آگاهی طبقاتی بالفعل بیابیم. فقط در جوامع سرمایه داری است که منافع طبقاتی اقتصادی با روشنی به عنوان «نیروی محرکه» تاریخ پدیدار می شود و آگاهی طبقاتی شفاف می شود. پس مبارزه برای قدرت به صورت مبارزه برای آگاهی در می آید؛ یعنی مبارزه بر سر اختفای ایدئولوژیک یا افشای علمی شالوده طبقاتی جامعه.بنابراین هرقدرکه آگاهی طبقاتی درجوامع شهری ایجاد شده ورونق یابد،اعضاء طبقه عمومی مردم،نیروی محرکه ای می یابند که ازیک طرف به سمت کاهش فشارنابرابریها قدم بردارند؛وازطرف دیگربرتلاش شان جهت کسب امتیازات وفرصت های مناسب زندگی ازجمله رشدوپویایی علمی وآموزشی بیافزایند.اما اگراین آگاهی طبقاتی مشترک رقم نخورده وحاصل نگردد،بدیهی است که تکاپوهایی درفضای فکری-معرفتی نسل جوان آنچنان که موجبات توسعه اجتماعی وفرهنگی رابه بارآورد اتفاق نخواهد افتاد؛بعلاوه آسیب پذیری ها،گسستگی هاوتفرقه های اجتماعی درقلمرو قشروطبقه محروم یاپایین جامعه بویژه درسطح جوامع شهری نابالغ وتوسعه نیافته ودرحال گذرباتمام ابهام ها وبحران های دیگری که درگیر هستند،روزبه روز بیشترخواهد گردید.
خ- گلدمن:
به نظر گلدمن مفهوم بنیادی در علم اخیر همانا آگاهی بالقوه است؛ به عبارتی آگاهی بالقوه از امروشرایط واقعی باید ایجاد شود. بدین معنی که آگاهی واقعی حاصل شرایط بالفعلی است که آگاهی طبقاتی تحت آن وجود دارد. آگاهی بالقوه بیانگر امکانات در دسترس آن طبقه در چارچوب ساختار اجتماعی معین آن است. آگاهی واقعی بدین ترتیب «آگاهی جمعی» یک طبقه در مرحله ای معین از تاریخ آن است. در واقع موضع طبقاتی بر مبنای کلیت مناسبات میان افراد و جامعه آنچه را که گلدمن «ساختار روانی» مشترک تمامی اعضای آن طبقه می نامد تولید می کند. اما این بدین معنی نیست که همه محصولات فکری نمایانگر مواضع طبقاتی است؛ تنها محصولاتی نقش نمایانگر ایفا می کنند که مبین ساختاری مشترک باشند (همیلتون، 1380؛ 125)
ممکن است نشانه هایی ازپویش های فردی درحوزه آموزش وتحصلات علمی مواجه باشیم؛ اما عمده این تلاشها بیشترازکارکردفردی برخوردارند،وفاقدموج جمعی مشترک هستند.ساختارروانی مشترک قشروطبقه پایین وآسیب پذیردرجوامع شهری توسعه نیافته بگونه ای است که خود راحامل یک نوع آگاهی بالقوه موثروکارآمدنمی داندوبیشترخویش رادرموضع ضعف،احتیاج ونگرانی های ناشی ازآن،بحران کاستی اعتمادبه نفس وفقدان خویشتن شناسی اجتماعی وتاریخی وفرهنگی(ملی-قومی) می بیند.همه این لوازم وشرایط کافی است که اشخاص رابجای آن که درفرایند تعلیم وهویت شهروندی پویا وموفق درنظام آموزش وپرورش، فعال وپرازانرژی خلاق وبا مهارت وتخصص وشغل های پردرآمد نماید، برعکس اشخاص رادچار انفعال وانزوا درمحیط های رسمی واصلی نهادهایی مانندآموزش متوسطه وعالی می کند.
مدل نظری :
براساس مطالب نظری فوق جادارد مدل ترسیمی مباحث اصلی موردنظرمحقق انعکاس پیداکندتاضمن توافق نظربامحققان وخوانندگان این متن بتوان نهایی ترین نگرش به فضای مفهومی موضوع رابیان نموده وخاستگاه فکری بازتولیدفرضیه های تحقیق راخاطرنشان کرد.به این منظورمدل ترسیم شده ذیل ،طراحی وتنظیم شده است :
فرضیه های پژوهش
باالهام واقتباس ازقضایای نظری بیان شده،فرضیه های مطالعاتی زیردردستورکارقرارگرفته اندتابااجرای یک بررسی تجربی بتوان صحّت وسقم آنها رامعلوم نموده ودرپایان به نظرمشخص درباره موضوع دست یافت.فرضیه کلی عبارت ازاین است که:
واقعیت تضادها و نابرابریهای طبقاتی- اجتماعی در گرایش های تحصیلی،ذهنی وفکری کودکان ونوجوانان ایرانی ازجمله دانش آموزان نمونه مطالعاتی درجامعه شهری اسلام آباد غرب موثر می باشد.
فرضیه های جزئی:
باتاکیدبرجامعه نمونه بررسی پیمایشی:نسل جوان دانش آموزدرجامعه شهری اسلام آبادغرب؛
1- به نظر محقق بین تحصیلات والدین بر گرایش های تحصیلی دانش آموزان رابطه پایداری وجود دارد.
2- به نظر پژوهشگر بین شغل والدین بر گرایش های تحصیلی دانش آموزان رابطه همبسته مستقیم وجود دارد.
3- بین درآمد والدین بر گرایش های تحصیلی دانش آموزان رابطه نسبتا پابداری وجود دارد.
4- بین خرده فرهنگ طبقاتی- قومی و انگیزش های آموزشی بر گرایش های تحصیلی دانش آموزان رابطه موثری وجود دارد.
5- بین دسترسی به امکانات مادی «رفاهی، ورزشی، تفریحی، آموزشی» بر گرایش های تحصیلی دانش آموزان رابطه موثری وجود دارد.
اهداف تحقيق :
هدف کلی؛یافتن طرح ونظریه تحلیلی درباره نقش تضادها و نابرابریهای طبقاتی- اجتماعی بر گرایش های تحصیلی کودکان ایرانی بامطالعه تجربی وپیمایشی در جامعه دانش آموزی شهر اسلام آباد غرب .
اهداف جزئی:کشف ارتباط پایدارمیان گرایش وتوان فکری-تحصیلی دانش آموزبامتغیرهای شاخصی مانند:1-درجه تحصیلی والدین 2-درآمدخانواده 3-اعتبارومنزلت شغلی والدین 4-خرده فرهنگ طبقاتی وقومی 5-شانس هاوفرصت های زندگی طبقاتی.
روش تحقیق:
تحقیق دارای پایگاه کشفی و مربوط به زمان حال می باشد. روش مطالعه پیمایشی بر رهیافت کنونی مبتنی است؛زیرا در یک دوره زمانی مشخص یعنی سال تحصیلی 89-90 با استفاده از روش پیمایشی برون نگر(براساس فرضیه های ازقبل تنظیم شده) ونیز مطالعه اسنادی کار پژوهشگرسازمان یافته است.مراد ازپایگاه کشفی آن است که محقق قصد دارد مصداق عینی رابطه مفروض دراین بحث راازمنظرجامعه شناسی معرفت،جامعه شناسی آموزش وپرورش وجامعه شناسی قشربندی بطوربین رشته ای بررسی نموده وتازه هایی رادراین میان حاصل نموده وموردتحلیل جامعه شناختی قراردهد.روش پیمایشی ازروشهای کاربردی وتجربی درجامعه شناسی است که بخصوص درمطالعات میانه وکلان مورداستفاده محققان قرارمی گیرد؛ وازاین رودرتهیه وتدارک این مقاله پژوهشی دردستورکارقرارگرفته است.
جامعه آماری :
جامعه آماري مورد مطالعه عبارتست از:تمامی دانش آموزان دبیرستانهای شهرستان اسلام آباد غرب که درسال تحصیلی90-89 مشغول به تحصیل می باشند، درپژوهش حاضر4000 نفر هستند که از این تعداد2600 نفر دختر و 1400 نفر پسر می باشند
حجم نمونه:
حجم نمونه پژوهش حاضر 400 نفر است.جهت برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و نحوه محاسبه حجم نمونه برقرار زیر می باشد.
12n≥t2Nدƒ2t2دƒ2+N(e2)=1/962أ—4000أ—2/2821/962أ—2/282+4000أ—0/22=3/84أ—4000أ—5/21384أ—521+4000أ—0/04=400'>
تعداد حجم نمونه برابر با 400 نفر می باشد
تکنیک نمونه گيري:
نمونه گيري به سبک تصادفي است که شانس نماينده بودن رابرای همه افرادجامعه آماری افزايش مي دهد .بنابراین از نمونه گيري تصادفي استفاده شده است.
فنون جمع آوري اطلاعات :
گرد آوری اطلاعات درروش پیمایشی( survey) معمولا بهره برداری ازفن پرسشنامه است.(تنهایی،1375؛162) در قسمتی از این پژوهش ازفن فیش برداری متون تخصصی دربسترروش مطالعه اسنادی بهره گرفته ایم.
فن غالب پژوهش از نوع «فن پرسشنامه نیمه بسته» است . دلیل آن بیشتراین است که افرادنمونه راتحت تاثیرفضای کلامی والقایی محقق قرارندهیم؛وپرسش شونده بتواند بسهولت جواب موردنظرخود راعرضه نماید.ضمن آن که تلاش کرده ایم،حداکثرفضای اعتمادسازی رانسبت به پرسش شوندگان که همان جوانان دانش آموز جامعه شهری اسلام آبادغرب هستند فراهم آوریم.
سنجش اعتبار و روایی: منظور از اعتبار یک تحقیق میزان دقیق شاخصها و معیارهایی است که در راه سنجش پدیده مورد نظرتهیه شده است.پرسشنامه مورد استفاده در این تحقیق از اعتبارکافی برخودارمی باشد.زیرا مورد تأیید استاد راهنما، مشاور و دیگر همکاران مجرب واقع شده است.
مقصود از روایی آن است که وسیله اندازه گیری بتواند خصیصه مورد نظر را اندازه بگیرد و نه خصیصه دیگری را .(هومن، 1373 ؛ 229) ازاین رو روایی پرسشنامه تحقیق درمقاله حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ اندازه گیری شده است.
ارائه يافته ها وتحلیل آنها
تجزيه و تحليل به عنوان مرحلهاي علمي از پايههاي اساسي هر پژوهش به شمار ميرود كه به وسيله آن كليه فعاليتهاي پژوهش تا رسيدن به نتيجه، كنترل و هدايت ميشوند. ازاین روبا تنظیم اطلاعات مستند وسپس باتطابق و تحليل هر يك از فرضيه ها کارمطالعه را ادامه خواهیم داد.
1) نقش تحصیلات ودانش رسمی والدین:
ازآن جایی که دانش رسمی والدین یکی ازعناصروزمینه های تعیین بخش شرایط قشربندی وزندگی طبقاتی دانش آموزان جوان موردبررسی درجامعه شهری اسلام آبادغرب می باشد؛ازاین روفرض استدلالی ما بدین اعتباربوده است که:بین تحصیلا ت والدین و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
دراین زمینه به داده های مستند ذیل درقالب جدول توصیفی موردنظردست پیدا نموده ایم.ملاحظه کنید:
جدول شماره 1-4 -تحصیلات پدر
در جدول بالا فرضیه در سطح معنی دار 99 %اطمینان و آلفای(p<0/01) و با ارزش tau-b: 0/140 تأئید می شود. زیرا سطح معنی دار (sig) آن 002/0 است که از 01/0 کوچکتر می باشد. باتوجه به نظریه گیدنز که حق سومی را یادآور می شودوآن حق تملّک و صلاحیّت تحصیلی است.از دیدگاه گیدنز این حق ،یعنی مالکیت تحصیلی یا مهارت و نیروی کار،پدیده اساسی در ارتباط با ساختار سه گانه طبقاتی در جوامع هستند. بنابراین بین تحصیلات پدر و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. به عبارتی هر چه میزان تحصیلات پدر بیشتر باشد،گرایش تحصیلی دانش آموزان نیز بیشتر می باشد.
درادامه به بررسی نقش تحصیلات مادرمی پردازیم.جدول ذل راملاحظه کنید:
جدول شماره 2-4-تحصیلات مادر
درجدول بالاملاحظه می کنید فرضیه در سطح معنی دار 95 %اطمینان و آلفای(p<0/01) و با ارزش 096tau-b: 0/ تأئید می شود. زیرا سطح معنی دار (sig) آن 039/0 است که از 05/0 کوچکتر می باشد. .ازدید گیدنز که حق مالکیت تحصیلی ومهارت نیروی کار رامطرح می کنداین پدیده اساسی در ارتباط با ساختار طبقاتی جوامع امروز موثرمی باشد.بنابراین بین تحصیلات مادر و گرایش تحصیلی دانش اموزان رابطه وجود دارد. بعبارتی هر چه میزان تحصیلات مادر بیشتر باشد، گرایش تحصیلی دانش آموزان نیز کیفیت بهتری می یابد.بعلاوه دراین جا به نقش کارسازآگاهی والدین یااعضاء خانواده پی می بریم.
2)نقش شغل والدین :
چنانکه درمباحث نظری بیان شدشغل والدین یکی ازمهم ترین سکوهای معرفی وتعیین وضعیت طبقه وقشراجتماعی خانواده ای است که جوان دانش آموزبه آن متعلق می باشد.هرچند شغل والدین(خانواده )درشرایط ضعیف ودارای کاهش وجاهت ومنزلت،دانایی ومهارت و...باشداین واقعیت درآسیب پذیری فکری وآموزشی جوان دخالت نموده واو رادرتنگنا قرارمی دهد.شاید جا دارداضافه کنیم که این امردراحساس اعتمادبه نفس وانگیزه فعالیت وپویایی تحصیلی دانش آموزموثراست وآن راتحت الشعاع خود قرارمی دهد.باتوجه به درک وفهمی که جوان دانش آموزامروز نسبت به ارزش ها ومنزلت های برتروبهتر درفکرخود دارد،بدون شک وابستگی به وضیت شغلی عالی ویابلعکس ضغیف والدین درروحیه وانگیزه های مطالعاتی وتحصیلی شان نقش بسیارکارسازومهمی بازی می کند.بااین فرض مطالعه تجربه شده دراین مقاله این است که:
«بین وضعیت شغلی والدین و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجوددارد ."
دراین باره به گزارش مطرح شده درجدول ذیل دقت وتوجه نمایید:
جدول شماره 3-4-وضعیت شغلی پدر:
در جدول بالا فرضیه در سطح معنی دار 95 % اطمینان و آلفای(p<0/05) و با ارزش tau-b: 0/113 تأئید می شود. زیرا درواقع سطح معنی دار (sig) آن 002/0 است که از 05/0 کوچکتر می باشد. با توجه به نظریه مارکس که عامل تفکیک طبقات اجتماعی را مبتنی بر رابطه ی انسانها با وسایل تولید می داند،وهمین طورماکس وبرکه برروی عناصری مانندشغل،مهارت،تخصص و...تاکیدمی کند، بنابراین بین وضعیت شغلی پدر و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. بدین معنی که شغل پدرددرتعیین وجداسازی وضعیت طبقاتی وقشربندی فرزندان دانش آموزموثرواقع می شود. بعبارتی هر چه وضعیت شغلی پدر بالاتر باشد، گرایش تحصیلی دانش آموزان نیز بیشتر می باشد.
خالی ازلطف نیست که نقش شغل مادران رادنبال نماییم.زیرامادرکه ازارکان اصلی خانواده ایرانی است ببنیم تاچه اندازه ازلحاظ نوع شغل وپیامدهای آن درساخت طبقاتی خانواده وموقعیت ذهنی وآموزشی فرزندانش نقش دارد؟
جدول شماره 4-4-وضیعت شغلی مادران:
براساس داده های ارائه شده درگزارش جدول بالا فرضیه موردنظرمبنی برنقش شغل مادران درموقعیت ذهنی وآموزشی فرزندان رد می شود.زیرا سطح معنی دار آن 074/0 می باشد که از 05/0 بزرگتر می باشد. بنابراین بین وضعیت شغلی مادر وگرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود ندارد.شایددلیل بارزاین مسئله آن است که ازلحاظ نوع ذهنیت طبقاتی وفرهنگی،شغل مادربه عنوان زن،پایگاه رسمی ومعتبری ندارد.شغل زن فاقدکارکرداقتصادی وتعیّن طبقاتی است.ازاینرو ارتباط ساختی باموقعیت ذهنی-تحصیلی کودکان شان نمی تواند برقرار کند.میراث فرهنگ سنتی که شغل غیررسمی خانه داری رابرای زن به عنوان مادرتعریف نموده،ازاین لحاظ نقش نامرئی ومحوی راازلحاظ کارکردی-ساختی به زنان بخشیده است.به این دلیل مادران نمی توانند نقش موثر وبارزی درشرایط تحصیلی فرزندان دانش آموز خود ایفاء نمایند؛بخصوص این پدیده دروضعیت طبقاتی پایینی جوامع شهری توسعه نیافته ایران مانند شهرنوپای اسلام آباد غرب بیشتردیده می شود.
3)درآمدخانواده:
ازدیدگاه موقعیت طبقاتی اشخاص بویژه دانش آموزتوجه به میزان درآمداعضاء خانواده بخصوص والدین بسیارمهم وقابل ملاحظه می باشد.هرچه درآمدکمترباشدامکان جذب فرصتها وتسهیلات آموزشی بسیارکم می شود.ازاین لحاظ به طورمعمول شرایط آسیب پذیری تحصیلی وآموزشی جوان دانش آموزبیشترمی شود.ازاین جهت یکی ازفرضیه های مطرح این مقاله توجه به میزان درآمد والدین بوده است.ملاحظه کنید:«بین وضعیت درآمد والدین و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.»
جدول شماره 5-4-درآمدخانواده
براساس داده های گزارش شده در جدول بالا فرضّیه بیان شده در سطح معنی دار 95 %اطمینان و آلفای(p<0/05) و با ارزش tau-b: 0/112 تأئید می شود. زیرا سطح معنی دار (sig) آن 0/018 است که از 05/0 کوچکتر می باشد.
با توجه به نظریه مارکس و ماکس وبر که معتقد است طبقه اجتماعی افراد برپایه شرایط اقتصادی تعیین شده است، بنابراین بین وضعیت درآمد والدین و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. بعبارت ساده تر هر چه وضعیت درآمد والدین بالاتر باشد گرایش تحصیلی دانش آموزان نیز بیشتر می باشد.
4-تسهیلات زندگی مادی:
درپیوستارمطلب فوق می بایدبه نقش امکانات وتسهیلات مادی زندگی درخانواده های دانش آموز توجه داشته باشیم.فرضیه موردنظرما عبارت بوداز: «بین میزان دسترسی به امکانات مادی و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود ندارد.»
جدول شماره 6-4 –میزان بهره مندی ازتسهیلات
براساس داده های جدول بالا فرضیه بیان شده رد می شود. زیرا سطح معنی دار آن 827/. می باشد که از 05/0 بزرگتر می باشد.
5-نقش خرده فرهنگ قومی:
وجه تکمیلی مطالعه ما توجه وتمرکزبرجریان های فرهنگی-قومی ازلحاظ بازتاب طبقاتی آن می باشد.مساله این است که این پدیده چه نقش وتاثیری برفرایندشرایط ذهنی-آموزشی کودکان می گذارد.بدین منظورفرضیه موردنظرما عبارت بود از: «بین خرده فرهنگ طبقاتی –قومی و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.»این تعبیر رابیشتربا الهام ازآراء کسانی چون لوکاچ وگلدمن بیان کرده ومراد نظر قرار داده ایم.لطفا به داده های جدول ذیل دقت نمایید:
جدول شماره 7-4-بازتاب خرده فرهنگ قومی-طبقاتی
در جدول بالا فرضیه در سطح معنی داری 95% اطمینان تاییدمی شو د.با توجه به نظریه گلدمن که می گوید مفهوم بنیادی در علم اخیر هماناآگاهی بالقوه است؛آگاهی بالقوه بیانگرامکانات در دسترس آن طبقه در چارچوب ساختار اجتماعی معین آن است.دراین مضمون امکانات باید نوع فهم بهره برداری ازامکانات رابایداضافه کرد.دربرخی ازخرده فرهنگ های طبقاتی-قومی،این نوع فهم بسیارپایین است،ولی دربرخی ازخرده فرهنگ ها این گرایش وکیفیت بسیاربالاست. ازاین رو بین میزان انگیزشهای آموزشی در خرده فرهنگ طبقاتی قومی و گرایش تحصیلی رابطه وجود دارد . بعبارتی هر چه میزان انگیزش های آموزشی در خرده فرهنگ طبقاتی – قومی بالاتر باشد، گرایش تحصیلی دانش آموزان نیز بیشتر می باشد
نتیجه گیری:
خاطرنشان می نماییم که در این مطالعه به نتایج ساخت یابی شده ی ذیل رسیده ایم که :
1-«بین تحصیلات والدین و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.»
این فرضیه باتوجه به نظریه ماکس وبروگیدنز تحصیلات پدر در سطح معنی داری 99% اطمینان و آلفای «P<1%» و با ارزش 140/. : TAU-B و تائید می شود . زیرا سطح معنی داری (sig) آن 002/0 است که از 1% کوچکترمی باشد و تحصیلات مادر در سطح معنی داری 95/0اطمینان و آلفای «P<5%» و با ارزش tau-b: 96% تأئید می شود؛ زیرا سطح معنی داری (sig) آن 39% است که از 5% کوچکتر می باشد.
بنابراین بین تحصیلات والدین وگرایش دانش آموزان رابطه وجود دارد بعبارتی هرچه میزان تحصیلات والدین بیشتر باشد، گرایش تحصیلی دانش آموزان نیز بیشتر می باشد.
2- بین وضعیت شغلی والدین و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. این فرضیه با توجه به نظریه مارکس و وبر ، برای شغل پدر در سطح معنی دار 95% اطمینان و آلفای (p<5%) و با ارزش tau-b: 0/113 تأئید می شود. زیرا سطح معنی داری آن 20% که از 5% کوچکترمی باشد بنابراین بین وضعیت شغلی پدر و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد .به عبارتي هرچه وضعيت شغل پدر بالاتر باشد،گرايش تحصيلي دانش آموزان نيز بيشتر مي باشد ولی برای شغل مادر فرضیه رد می شود زیرا سطح معنی داری آن 74/% می باشد که از 5% بزرگتر می باشد. بنابراین بین وضعيت شغل مادر و گرايش تحصيلي دانش آموزان رابطه وجود ندارد.
3-((بين وضعيت درآمد والدين و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. ))
این فرضیه با توجه به نظریه وبر در سطح معنی دار 95% اطمینان و آلفای (p<5%) و با ارزش 2tau-b: 0/11 تأئید می شود. زیرا سطح معنی داری آن 18% که از 5% کوچکترمی باشد. بنابراین بین وضعیت درآمد والدين و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد؛ به عبارتي هرچه وضعيت درآمد والدين بالاتر باشد،گرايش تحصيلي دانش آموزان نيز بيشتر مي باشد.
4-بین خرده فرهنگ طبقاتی-قومی و گرایش تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. این فرضیه با توجه به نظریه لوکاچ در سطح معنی داری 95% اطمینان و آلفای (p<5% ) وبا ارزش tau-b: 105% تأئید می شود. زیرا سطخ معنی داری آن 22% است که از 5% کوچکتر می باشد. بنابراین بین میزان انگیزش های آموزشی درخرده فرهنگ های طبقاتی-قومی وگرایش تحصیلی رابطه وجود دارد.
پیشنهادات:
با توجه به چارچوب نظری بیان شده،یافته ها و تجزیه وتحلیل به عمل آمده نشان دهنده این واقعیت است که نقش تضادها و نابرابریهای طبقاتی- اجتماعی برمیزان گرایش های تحصیلی دانش آموزان درجامعه شهری ایران تأثیر بسزایی دارد.شایداین درساختارکاملا روستایی،بازتاب واعتباری بااین صراحت ومحکمی نداشته باشد.
بر این اساس پیشنهادهای زیر در ابعاد 1- پژوهشی 2- راهبردی توصیه می شود:
1-با توجه به نکته که بین میزان تحصیلات والدین وگرایش تحصیلی رابطه معنا داری وجود دارد؛بهتر است والدین در جلسات اولیاء و مربیان حضور فعال تر داشته باشند تا از وضعیت درسی فرزند دانش آموزخود مطلع شوند،وطی ارتباط مستمری که بین آنها برقرارمی شود اولیاء مدرسه به تفاوتهای فردی وخصوصیات شخصیتی دانش آموز به نحودقیق تر پی برده ودر توان وشرایط واقعی از وی تقاضا و انتظار داشته باشند که این امربه نوبه خود زمینه ی پیشرفت تحصیلی کودکان نوجوان وجوان را افزایش می دهد.
2-یکی از نتایج تحقیق وجود رابطه معنی دار بین متغیر شغلی والدین وگرایش تحصیلی است پس پیشنهاد می شود که مسئولین به هنگام ثبت نام دانش آموزان به نوع شغل که وضعیت طبقاتی وی را معلوم می کند وهمچنین محل کار والدین توجه خاص داشته باشد، تا در صورت نیاز بتوانند با آنان تعامل وتبادل نظرلازم را برقرار نمایند.
3- نتیجه دیگر وجود رابطه معنادار بین متغیرهای مهمی مانند درآمد با گرایش تحصیلی دانش آموز می باشد.اراین رو پیشنهاد می شود:
درهنگام ثبت نام اولیاء مدرسه به میزان درآمد والدین توجه خاص شود که ازچه سطح درآمدی برخودارند تا در صورت لزوم مورد توجه وتعامل بهتر اولیاء مدرسه قرار گیرند.
4-درخصوص نتیجه دیگریادآورشده که وجود رابطه معنادار بین دو متغیرخرده فرهنگ طبقاتی- قومی و گرایش تحصیلی دانش آموزان، پیشنهاد می شود که:بررسیهای تکمیلی بیشتردرنمونه های آماری متشابه صورت بگیردتابتوان به نتایج پایداروتازه تری رسید.
به امیدروزی که سطح رفاه نسبی مردم درجامعه ایران به حدی برسدکه عوارض سوء محدودیت ها ومحرومیّت های بارزطبقات پایینی جامعه،تاثیرمنفی خود رابرظرفیت ذهنی-انگیزشی وآموزشی کودکان دانش آموزان برجای نگذارد.
کتابنامه:
1-ابرکرامبی، نیکلاس و دیگران ، «فرهنگ جامعه شناسی» ترجمه حسن پویان ، تهران، انتشارات چاپخش،1367.
2-ادیبی ، حسین، «جامعه شناسی طبقات اجتماعی » ، تهران ، انتشارات دانشکده علوم اجتماعی تعاون، 1354.
3-اشرف ، احمد، «جامعه شناسی طبقات اجتماعی در آمریکا» ، تهران،انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ، 1346.
4-اعزازی، شهلا، «جامعه شناسی خانواده»، انتشارات دانشکده علوم اجتماعی تهران.
5-الماسی ، علی محمد، «تاریخ آموزش و پرورش اسلام در ایران »، دانش امروز، 1370.
6-امین فر، مرتضی ، «علل وعوامل افت تحصیلی و چگونگی کاهش آن»، فصلنامه تعلیم وتربیت ، سال چهارم، شماره 13، 1367.
7-آشفته تهرانی، امیر، «جامعه و جامعه شناسی» ، تهران: فرهنگ گستر، 1380.
8-ببی، ارل ، «روش های تحقیق در علوم اجتماعی»، جلد 1 و 2 ترجمه رضا فاضل ، تهرانی : سمت ، چاپ اول ، 1381.
9-بودن ، ریمون، «منطق اجتماعی به روش تحلیل مسائل اجتماعی» ، ترجمه عبدالحسین نیک گهر .
10-بیرو، آلن ، «فرهنگ علوم اجتماعی » ، مترجم باقر ساروخانی ، تهران ، انتشارات کیهان ، 1366.
11-پاشا شریفی ، حسن ، و نجفی زند ، جعفر ، «روشهای آماری درعلوم رفتاری» چاپخانه مهارت چاپ هفتم، 1375.
12-پورفار، عبدالوهاب «بررسی عوامل موثر بر افت تحصیلی» ، مجله علوم انسانی دانشکده ادبیات دانشگاه ، سیستان و بلوچستان ، شماره 14، تیرماه 1380.
13-تامین، ملوین، «جامعه شناسی قشر بندی و نابرابری های اجتماعی»، ترجمه دکتر عبدالحسین نیک گهر، تهران: توتیا، چاپ اول 1373.
14-ترنر، جاناتان ،«پیدایش نظریه جامعه شناسی» مترجم عبدالعلی لهسایی زاده ، انتشارات شیراز، 1371، 82.
15-تنهایی، ح، 1، «جامعه شناسی در ادیان» انتشارات بهاباد، چاپ دوم ، 1378.
16-تنهایی، ح، 1، «درآمدی بر مکاتب و نظریه های جامعه شناسی» انتشارات مرندیز ، چاپ چهارم ، 1379.
17-تنهایی، ح.ا. ، جواد نکهت ، «شیوه تنظیم رساله و پایان نامه» ، اراک، دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اراک.
18-حافظ نیا، محمدرضا ، «مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی» ، تهران : سمت ، چاپ اول، 1382.
19-حکمت علیرضا : «آموزش و پرورش در ایران باستان» ، موسسه تحقیقات و برنامه ریزی علمی و آموزشی ، 1350.
20-خدا بنده لو، سعید ، «جامعه شناسی قشرها و نابرابریهای اجتماعی» ، مشهد : انتشارات جهاد دانشگاهی ، 1372.
21-دلاور، علی، «احتمالات و آمار کاربردی دردوران شناسی و علوم تربیتی» ، تهران : رشد ، چاپ هفتم، 1382.
22-دلاور، علی ، «مبانی نظری وعلمی پژوهش در علوم انسانی واجتماعی» ، تهران : رشد ، چاپ دوم، 1374.
23-دواس، دی. ای. ، «پیمایش در تحقیقات اجتماعی» مترجم هوشنگ نایبی ، تهران ، نشر نی، چاپ اول، 1376.
24-دادگر، شوریده ، «بررسی رابطه اجتماعی- اقتصادی خانواده ونگرش دانش آموزان دختر سال آخر دبیرستانهای دولتی تهران نسبت به ادامه تحصیل» طرح: دکتر باقر ساروخانی، تهران ، موسسه و تحقیقات اجتماعی ، شهریور، 1375.
25-دورکیم، امیل، تعلیم وتربیت، ترجمه ع ، شکیباپور، ناشر بنگاه مطبوعاتی فرخی.
26-ذوالفقاری ، ابوالفضل ، «تیزهوشان تهران با تکیه بر پایگاه طبقاتی و متغیرهای اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی در مقایسه با دانش آموزان عادی» ، پایان نامه کارشناسی ارشد، 1370.
27-رفیع پور، فرامرز، «آناتومی جامعه» ، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1378 ، چاپ اول .
28-ریترز، جورج ، «نظریه جامعه شناسی دردوران معاصر» ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی ،چاپ دوم، 1374
با سلام به وبلاگ دنیای پژوهش خوش آمدید. امیدوارم مثمرثمر برای شما پژوهشگران باشد